برادر بر برادر رحم نکرده
بدو نیرنگ زده و حیله کرده
ببردند در بیابان ها به کاری
گرفتند آن برادر را به یاری
ز فرزندان چه شد،یعقوب اصیل
زنده چون شد خاطره،هابیل و قابیل
آن خدا عالم که گر معبود ماست
بر تمامش کرده ها چون بیناست
پیشنهادش هرچه را شد صبر است
هر چه بر تو مشکلی شد صبر است
چون بگوید من هوا خواه توام
ز هر مسیری من به همراه توام
نکند بر دلت،ترسی سنگینی کند
آن که در فکرش شَوی رامت کند
چون زجر زندان را خریدارش شوی
مُهر بر تن شد سیاهی،چون تو شلاقش زدی
آن از زلیخا ها بسی چون بهتر است
عشق لیلی یا که مجنون سرتر است
حال بر صبرت این پاداش توست
کاین عزیز مصر را ، والاتر که شد
گر غرق در دریای عشقش بشوی
چون بخواهد،ناخدای کشتی نوحش شوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 08 تیر 1402 12:40
درود و سلام موفق و مانا باشید