آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

انتظار

ارسال شده در تاریخ : 04 شهریور 1402 | شماره ثبت : H9426158

مرا با تو این چه حرف است
که تو درک من نداری

هرچه گویمت ز دنیا
تو که هیچ غمی نداری

هرچه گفتم کس نفهمید
هیچ نگفتندکه چه داری

از تلاش ها خسته گشتم
گفتم این شعر ها که دانی

شاید آن کسی بیاید
دل شود یار یاری

که تن سوخته از دل
بشود گل از بهاری

هرچه خواهد بدمش من
گرچه جان نیمه جانی

که توان به استفاده
عید قربانش به پایی

روز و شب فرقی ندارد
که سیاه است و سیاهی

هرچه انتظار نشستم
چه کنم خدا چه کاری

عطسه ای زدم که هربار
که هنوز اول راهی

هرکه در خودش اسیر است
گرچه آزاد عَیانی

فکر ما اسیر دنیاست
راه او زما جدایی

خسته است تنها و بی کس
که ز ما هست انتظاری

که ما هم غرق دنیا
مست در هر گناهی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 80 نفر 161 بار خواندند
امیر عاجلو (04 /06/ 1402)   | سامان نظری (04 /06/ 1402)   | حفیظ (بستا) پور حفیظ (05 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


نقد 1

نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا