چه کس جز او توان یارم که قدرت چون مُقِیت دارد
که نامی مثل الله و که (( هو ))او را لقب دارد
لطیف باشد به هر کاری که رحمان و رحیم باشد
کریم باشد به اعمالم کبیر باشد چه کم دارد
دلم بر او که صابر چون صفت مثل جلال دارد
چنان او را شناس بنگر که اکرامی بزرگ دارد
من آن دانم که حَی باشد که تاج سر به قَیّومَش
سحر بر او که خم باشم که صُبحانی عظیم دارد
به نام عشق یِکتا بود اَحَد را چون یکی باشد
به بی همتایی و اصلش که واحد چشم نظر دارد
مستجابت باد هر خواهش صمد ز اول و اخر
سمیع است و بصیر باشد به هر علمی جهان دارد
تو آن قاهِر به الاعلی که الباقی بدیع باشی
که اَلباری به آدم را که دنیا ظاهری دارد
تو الباطن در این گیتی که عقلی درک نمیگیرد
حکیمان را تو استادی علیم را آن حلیم دارد
توحافظ بر همه هستی که الحق که حسیب هستی
حمیدت باد محمودی که از مهر الحفی دارد
یا رب بهترین ذاری که رزاق بر بنی آدم
رقیب بر ما و عشق از دم که نامی چون روءف دارد
بدان رّائیست بر اعمال سلام هست و مبرا هست
المؤمن به هر مومن پناهگاهی عظیم دارد
العزیز در هستی الجبار ز آن گیتی
متکبر در جان و تو آن سیدی که شهید دارد
ای صانع هر مسئله گر صورت ما درهم
طاهرانه حلال باش این عدل تو عفو دارد
غفور گناهان باش که غنی ز هر چیزی
ز آن غیاث خود فاطر که خلق را نیاز دارد
ای فرد الفتاح گر فالق دانه ی خشکی
از قدیم تو را بوده چون این ملک تو را دارد
گر قدوس بی همتا قوی تر ز هر موجود
که قریب به هر علمی ز هر امور قابضی دارد
الباسط به رزقم باش قاضی الحاجات تو را بس باد
المجید در عمرم طول آن الولی دارد
المنان ببخش برما عشق و مهر و محبت را
محیط تو هستی ای جان تو را هر کس مبین دارد
مُصَوِّر به هر بانو که روزه اش چه ها دارد
که کافی است هر زن را که نازایی سرنوشت دارد
هرکه را مشکلی دارد کاشف الضّر حلال آن باشد
تو را ای یار که نمیدانی الوتر را صاحبی دارد
در این گیتی که محتاجیم به نور الوهّابش
که ناصر صاحب دنیاست چه کس یاری دگر دارد
همه جا پر ز واسِع شد الودود به ما دارد
که هادی راهمان روشن که عهدی چون وَفی دارد
وکیل خلق خود باشی تویی وارث به هر شیء ی
عطوف البَّر ز اعمالت که خالق باعث ی دارد
مرا توّاب دنیا باش که اعمال بدی دارم
که مستم آن جواد نامی که بی حرفی جواب دارد
جَلیلَت باد خَبیرت باد خیرُالنّاصرینت یار
که گیر آن الدَّیانیم که مهری چون الشّکور دارد
در لطافت غرق او باشم لطیف دلی بزرگ دارد
که الشافی به عمرت باد چون بشر تن سالمی دارد
این اسماء تو را شعری به سنگینی دیوان است
هرکس را توانش خواند به قبرش بهره ای دارد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 05 مهر 1402 17:48
درود بر شما
حفیظ (بستا) پور حفیظ 05 مهر 1402 20:34
درودها جناب نظری عزیز عالی بود فقط در مورد معجزتر بودن اشعارتان بیشتر فکر کنید