بسم الله الرحمن الرحیم
««احتراق»»
از دور می تابد رخت ، دل را غم هجران بُود
کوه از فراق روی تو چون عاشقان گریان بُود
آن گونه های خیس سنگ از یار حکایت می کنند
مبهوت حُسن یار را اشک آمدن آسان بود
دارد عجب بسیار کوه از این صبوری های من
شاید نمی داند مرا آتش به دل پنهان بود
ای کوه! در آغوش هم چون غنچه ی آلاله ها
وقتی که بشکافیم تن عالم دلش بریان بود
راز وصالت یافتیم آن احتراق است ، احتراق
ای یار دل ها را بدان راه وصال ایمان بود
امین اصلانی/ امیر اصلانی (اَمی)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 مهر 1402 15:53
درود بزرگوار ا
سیاوش دریابار 05 مهر 1402 13:30
سلام
خدا رو شاکرم که توقیفی شد امروز مهمان دفتر شما بودم
بسیار زیبا سروده اید
قلمتا همیشه سبز و مانا باشد
به امید توفیق روز افزون
با تشکر