خدایا......... فرداصبح نیاد.......... امشب طلوع مهمان من است....
شاعر از شما تقاضای نقد دارد
درود جناب هاشمی عزیز کوتاه زیبایی بود تقدیم به پیشواز ناب تان : ببین دیگر که مجنونت، طلوعی نیست بر شامش طلوعم باش لیلایم، که من هم تیشه بردارم چنان بردی قرار از دل، که شک دارم به امروزم و تا مغرب نمی پاید، نفس در جانِ تب دارم ...
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 3
مسعود احمدی 02 آذر 1394 17:02
کمال حسینیان 02 آذر 1394 23:39
درود جناب هاشمی عزیز
کوتاه زیبایی بود
تقدیم به پیشواز ناب تان :
ببین دیگر که مجنونت، طلوعی نیست بر شامش
طلوعم باش لیلایم، که من هم تیشه بردارم
چنان بردی قرار از دل، که شک دارم به امروزم
و تا مغرب نمی پاید، نفس در جانِ تب دارم
...
علیرضا خسروی 03 آذر 1394 10:21