دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

دربه در

ارسال شده در تاریخ : 25 دی 1395 | شماره ثبت : H944548

از آن زمان که زهجر تو دربه در شده ام
نبوده ای که ببینی شکسته تر شده ام

قدی خمیده و مویی سفید و رویی زرد
دگر نمانده شکوهی و مختصر شده ام

تویی بهار دل انگیزِ تاج گُل بر سر
منم خزان زده باغی که بی ثمر شده ام

از آن زمان که میان تو و دلم جنگ است
برای نیزه ی غم های تو سپر شده ام

تمام حرف دلم را زدیده ام برخوان
که با ندیدن روی تو خون جگر شده ام

ندارم از تو گلایه که تحفه ی عشق است
اگر هلال غریب شب و سحر شده ام

تمام هستی من کوله ای و بر دوشم
برای هستی گمگشته در سفر شده ام

دوباره ابر غم است و غروب دلتنگی
دوباره بی تو اسیر شبی دگر شده ام

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 222 نفر 324 بار خواندند
میرعبدالله بدر ( قریشی) (28 /10/ 1395)   | مرتضی برخورداری (28 /10/ 1395)   |

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا