تنهایی ... وقتی تنهایی مثل” کنه” یقه ی آدم را می گیرد و دست به گریبان نمی رسد ؛ تا ” یقه” پاره کند!   #محمد_مولوی ماسک بزنیم شعر ایران  ...

ز عشق تو چگویم که شود آرایه بی معنی لِماذا تطمئن قَلبی که من عاشق شدم یعنی رضااحمدپور

من که در حسرت پیله ز آغوش تو پروانه شدم گله ای نیست وصال مدفن عشقست که دیوانه شدم

خِش خِش برگ درختان دلم آغاز شد مردپاییز آمد و جارو ز دستش ساز شد

طوطی صفت: طاعت از طوطی آموز تا بگوید مو به مو در آینه صورت خود بین تا بگوید رو به رو !! #محمد_مولوی شعرایران ماسک بزنیم ...

عاشقت بودم و دیوانه خطابم کردی چه طبیبی،که این گونه جوابم کردی رضااحمدپور

____________ دیده گوید، نیست، باور کن، که دیگر رفته است دل، به زاری گویدش، اینجاست، کوری تو مگر

کرونا: می شود پیشانیت بوسید و از لب ها گذشت؟   کرونا از قم بگذرد، تا جمکران هم می رود...! #محمد_مولوی شعر_ایران زمستان 1398 _ماسک بزنیم ...

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ سوگند به قلم و آنچه می نویسند چهاردهم تیرماه روز قلم بر تمامی عزیزان و فرهیختگان و ادبا ، شعرا ، نویسندگان گرامی باد چون به عشق و دفترش نوبت رسید جوهر از خون شد...

حسرت بعد تو دیگر سرم بر شانه ی دیوار نشست هر ثانیه چشم من در حسرت دیدار نشست #مسیب_عبدلپور

شهر موهای تو گم کرده مرا در دل خویش آگهی کن پسری گم شده در موی فرم وحید عیسوی

حسرت شاعر رفتی و از رفتنت دو چشم من پر آب شده دیدنت حسرت این شاعر بی‌تاب شده #مسیب_عبدلپور

موی سیاهت مرا کشتی تو باز ناز و نگاهت روزم کردی سیه چون موی سیاهت #مسیب_عبدلپور

مأوا من‌ات جز پیش تو جایی ندارم به جز کوی تو مأوایی ندارم #مسیب_عبدلپور

لیلا و مجنون تو لیلایی و من مجنونم ای گل بیا تا از دوری‌ات نگشته‌ام خل #مسیب_عبدلپور

نگار تویی تنهاترین یار و نگارم همه لحظه‌ها هستی کنارم #مسیب_عبدلپور

__________ بی خیال هر زبانی، که نداند حدّ خویش تلخ باشد، میوه ی سرما زده، چون زهر نیش #مرضیه نورالوندی/ مهربانو

شراب شراب چشم تو مستم نموده خواب خوش ز چشمم ربوده #مسیب_عبدلپور

داغ تو ز داغ تو دلم غمگین و زار است و یار بد بدتر ز هرچه مار است #مسیب_عبدلپور

چشم انتظاری خودم اینجا و یارم دیگر دیاری چو گل پرپرم از چشم انتظاری #مسیب_عبدلپور