تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مسعود مدهوش

وقت نماز عاشق، قبله که دیدنی نیست ذکر لبانش همیشه ، حرفاکه گفتنی نیست تسبیح و مُهرِ نماز،اگه که واسه دعاست سجاده ی تو دستات ، قبله ی من همونجاست با اشک توی چشمام ، واست وضو می گیرم با قلب مهربونم...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

در میـان گیـرو دار روزگـار از تـو لـپ لـپ بر جـهید شـد آشـکار یـک حسـن از نـوع قـفل سـاز و کلـید شـد رئیـس کـل تدبیـر و امـید اون چـنان رونـق گرفـته اقـتصاد آهـمان گشتـه بلنـد از هـر نـهاد شـاد ...

ادامه شعر
پردیس میرزاحسین کاشی

تو رفتی و این خونه از یادت پره هنوز اون که خیلی دلتنگته منم تو رفتی و این دل بی قرار توئه هنوز اون که یاد لبخندته منم تو نیستی و چشام خیره به عکسته همه سهمم از تو تنها یه خاطره لحظه هامو در حسرت دیدار...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

به تو وابسته ام عشقم , دو چشم آذرنگ تو به اون صورت مثل ماه , به لبهای قشنگ تو همیشه عاشقت بودم , به اندازه ی یک دنیا به اندازه ی یک دریا , به اندازه ی این شبها بمون تو در کنار من , بذار در تو صدا ...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

اون حلقه که تو دستته،حلقه ی دار منه لبخندی که بهش زدی ، مایه ی عار منه من اینجا منتظر ولی، تو پی آغوش اون خسته شدم از هر دوتون، می کشمش من بدون این ماشینی که گل زدی ، ماشین تابوتمه هرچی سرم میاد بیاد...

ادامه شعر
بهنام حیدری فخر

« نگاه سرد » خیلی وقته که میدونم...تو دیگه دوسم نداری* اما هیچ وقت فکر نکردم...که میری تنهام میذاری* نیستی اینجا سوت و کوره...شبا خونه بی تو سرده* کوچه ها رو مه گرفته...پره از احساس درده* تو میگ...

ادامه شعر
سیمین بابائی

"بی من سفر کردی" . با من شروع شد قصه و .. بی من سفر کردی من عاشقت بودم منو باور نمی کردی میمیرم از تنهایی اما خوب میدونم هرگز نمیخوام از خدا، هرگز! که برگردی! حالا که یادم دادی از تو دست بردارم ...

ادامه شعر
بهنام حیدری فخر

« مست » دلو بردی رفتی...یواشکی بی خبر* دنبالت میگردم...واسم شدی درد سر* از یکی شنیدم...گفت سره کار گذاشتیم* گوشامو گرفتم...حرفای این و اون پر* اگه بپرسی...از حال و روزم* تو تب عشقت...دارم میسوز...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

دلواپستم، خودتو نگیر نکن تو هی لج، نکن منو پیر هرچی که میگم، واسم نه نیار هیچ وقت نمیشم، من از تو بیزار پُراز سکوته، بی تو این خونه نذار که این دل، تنها بمونه تو سینه قلبم، داره میکوبه باشی کنا...

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

از دریچه نگاهت تو ببار به روی اشکام من اسیر دست گرمت تو رها تو شهر رویام من مسافر غریبم توی اون شبای مستی برای طواف قلبت پر کشم هر جا که هستی انتظار دیدن تو خورده این روح و تن من برای تسکین ا...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

ســازو آواز می کنم نغـمه آغاز می کنم تمـوم حرفارو من با اسـمت باز می کنم تو پـرو بـال منی وصـف این حــال منی نقـطه , آغـاز منی تو همـه راز منی با تو عـاشق میشه شد با تو خـالق میشه شد تـو ...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

عاشق شدم در این دیار با من چه کردی؟ خواندم ترانه بی شمار با من چه کردی؟ خواستم فراموشت کنم, از دل بیرونت کنم یادم بری ز خاطرم , در غم ویرونت کنم عاشق شدم در این دیار با من چه کردی؟ خواندم ترانه ب...

ادامه شعر
بهنام حیدری فخر

« سراب » توی این شهر و دیار...که الان خونه ی ماست* حرف یک رنگی نزن...اینجا یک رنگی گناست* واسه ی یه لقمه نون...میچکه از سینه خون* حتی یه ستاره نیست...توی هفتا آسمون* دخترای بی پناه...زندگی های ت...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

At the end of a road I can see an arrow it leads me to hell your face looks so evil I hate you you are such a devil dislike you for ever .I put a curse on you M.Madhoush ترجمه : ...

ادامه شعر
بهنام حیدری فخر

« بوسه » همونی که می خواستمی...میشه کناره من باشی* تو این خزون عاشقی...فصله بهارِ من باشی* وقتی تو رو می بینمت...محو چشای تو میشم* اگه بگی دوسم داری...خودم فدای تو میشم* کناره من نباشی هم...من ت...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

مُردن برام راحتتر از زندگی بی دلخوشی ست فکرشو کن اینجا باشم ، تو در کنارم نباشی بی مقصد و بدون قصد دائم قدم می زنم هر جائی که با هم بودیم گاهی سرک می زنم تنها دلخوشی من ، شده مرور خاطرات رونیمکت ...

ادامه شعر
بهنام حیدری فخر

« شبا بی تو » تو از وقتی رفتی...به راهت نشستم* دل پر غرور و...به عشقت شکستم* تو رو دیدن انگار...شبیه خیاله* ولی دل بریدن...واسه من محاله* همه تهمتا رو ... به جونم خریدم* مثه شبنم از گل...به برگ...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

از بهمن که گذشت دیگر از سال مگو در پیش کهنسال از ارث و مال مگو طی شد جوانی ام در غم یار, رو به زوال از خوشبختی و ملال و بخت و اقبال مگو زندگی باید کرد با یارو بی یار به ایام دیگر نزد من از لحظه ی...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

کمک کن تا بسازم آرزوهاتو بگردم کعبه ی عشق دو چشماتو کمک کن تا فراسوی نگاهت کنم سجده بسوی قبله گاهت کمک کن تا با آواز یه خوش خوان برقصم بی اراده همچو مستان کمک کن زندگی رنگی بگیره یه رنگی که بنا...

ادامه شعر
محبوبه دهقان

اتوبوس شب تنهایی من لنگ لنگان پا به جاده میذاره میخواد از دره دلتنگیها توی خواب دوباره بیراه بپره می شینم تو نقطه ی کور همه ها کنم رو شیشه ی سرد خموش یه صدایی میاد از اون دورا ضبط خاموش داره آهنگ می...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا