- لیست اشعار
- قالب
- هاشور در هاشور
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد قدیمی
در20 /02/ 1394 -
مهری کندری
در20 /02/ 1364 -
hossein fathi
در20 /02/ 1398 -
مجید شرفزاد
در20 /02/ 1354 -
بهروز قاسمی_رها
در20 /02/ 1399 -
عبدالنبی ژاله
در20 /02/ 1399 -
ن د
در20 /02/ 1399 -
انوش بیات
در20 /02/ 1371
حالا؛ تمام روز' موهای سیاه تنهایی را --شانه میکنم، و به ناخنهای کبودش --لاک میزنم! تا پلشتیهایش را فراموش کنم! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور_در_هاشور #کتاب_اعجاز_عشق ...
ادامه شعرمرا از اینجا ببر، تا آبی آغوش نیلگونت، تنگاتنگ موج بازوانت! لابه لای مرجانهای سرخِ دامنت، شناور با ماهیان دستانت! مرا از اینجا ببر،، مى خواهم "بهشتم" --در اعماق پیراهن "تو" باشد. #سعید_فلاحی (زا...
ادامه شعرشعرهایم را،،، مُثله کردم وُ، به آتش انداختم... ... تو اما؛ ابراهیم بودی که، از شعله و دود- به پا خواستی! #لیلا_طیبی (رها)...
ادامه شعرنگاه خیره ی من ،،، با چشمانی بیگانه از خودم؛ ماتِ نگاهِ سردت بود... دردانگیز بود برایم که، چرا مثلِ گذشتهها''' نگاهم را، با تبسمِ همیشگیات --پاسخ ندادی؟! ... نکند-- سکّوی یخزدهی غسالخانه گ...
ادامه شعرتنها؛ خیابانهای تهران را زیر پا میگذارم. میاندیشم: --دخترکان لبنانی، پای درختهای سیب، یا،،، دوشیزگان فلسطینی،،، --در سایهسار پرتقالها با کدامین کابوس معاشقه دارند؟! #ل...
ادامه شعرسربازِ بیاراده، انگشت بر ماشه میفشارد! زندانیی نگونبخت با چشمهای بسته، دندان به دندان میخاید، اما' *** اسلحه حتا،،، --فکر نمیکند! #لیلا_طیبی (...
ادامه شعرپاییزیست تلخ... میان سمفونی باران وُ، --غروبی دردمند! که رقص برگریزانش حتا؛ حسِ دلگیرم را به وجد نمیآورد! وَ در این شبها مهتابی سراغم را نمیگیرد *** آه، پا...
ادامه شعرسرگیجهای بُهت برانگیزست' -روایتِ تو.. یعنی: چه ربطی دارد؛ خشکسالیهای جهان وُ، سردرگمیهای چارفصل؟! وقتی،،، نباشی! #لیلا_طیبی (رها) #کتاب_ اعجاز_عشق #شعر_هاشور_در_هاشور...
ادامه شعرکاش،،، انعکاسِ زمزمه های (تو و من) به گوشِ جهان برسد... اگرچه میدانم' قاصدکِ ماه؛ سفرِ روزانه ندارد! #لیلا_طیبی (رها) #کتاب_ اعجاز_عشق #شعر_هاشور_در_هاشور...
ادامه شعرشعر از این سیاسیتر؟! دنیا بی تو، زندانیست بزرگ!!! ... و من اسیر در سلولی انفرادی محکوم به ابد وُ تبعید به قلب بی وفای تو... #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #شعر_هاشور_در_هاشور #کتاب_اعجاز_عشق...
ادامه شعرپنجرهها را گشودم وُ، طرحِ دیواری بهاره ریختم تا؛ یاسهای پرچینِ خانه از هجوم پاییز در امان باشند... ... باور کن، فردا، زمهریرِ 'زمستان' راهی به فصل ندارد، طلوع خورشیدِ چشمهایت --نزدیک است! #لیلا_...
ادامه شعریک چیز آدم را میکشد گاهی یک تیر، گاهی یک تصادف،، گاهی یک شعر و یا یک رفتن ولی هیچ آدمی از تنهایی نمرده ست، فقط بسیاری دق کردهاند... #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #شعر_هاشور_در_هاشور #کت...
ادامه شعروَ چالهای خواهم کند، تا،،، دفترِ شعرهایم را، زنده به گور کنم... ♡ شعری که نتواند عاشقت کند، "تلقین"ِ میّت ست وُ، به کارِ گورستان میآید.. --بگذریم! #لیلا_طیبی...
ادامه شعرکافر تر از آنم که،،، "انسان"ت بدانم... تو خدایگانِ منی آی ی ی ی --تندیسِ جاندار! ... به اعجازِ دستهای معجزهگرت --مومنم! #لیلا_طیبی (رها) #هاشور_در_هاشور...
ادامه شعربادبانها را ،،، عَلم کردهام، امّا توفان "عشق" همچنان کشتیام را به بندرگاه آغوش تو، هدایت میکند! ... چاره ای؛ مگر جز تسلیم' دارم!؟ #لیلا_طیبی (رها) #هاشور_در_هاشور...
ادامه شعرهاشور در هاشور ۰۳ پاریس باشی، --یا تورقوزآباد! یا اصلن،،، همین وُورییرد(۱) خودمان! ... عاشق که باشی، بیخوابی،، آدرست را مییابد!!! (۱) بروجرد در گویش بروجردی #لیلا_طیبی (رها) #کتاب_م...
ادامه شعرپشت پنجره ایستاده ام. نارون پیر،،، ذهنم را خواندهست... حالا؛ با گنجشکهای روی شاخه، نامم را-- بارها وُ بارها؛ به لهجهی آنها جیکجیک میکند. '♡' چقدر خوشبخت...
ادامه شعرهاشور در هاشور ۰۲ پشت پنجره ایستاده ام. نارون پیر،،، ذهنم را خواندهست... حالا؛ با گنجشکهای روی شاخه، نامم را-- بارها وُ بارها؛ به لهجهی آنها جیکجیک میکند. ...
ادامه شعرهاشور در هاشور ۰۱ غمگین قدم بر میدارم، سربازی خسته از جنگم... سرنوشتِ من این ست: چه عقب برگردم، یا پیش بروم، ... --گلوله بارانم! #لیلا_طیبی (رها) #کتاب_معجزه_ی_عشق...
ادامه شعر(۱) جهماڵی تۆ پڕ له ژانه، رێشه دڵیان -- ئهو پیاوهکانی وا تۆیان دیهی! ... له ئێش ئیشق تۆ، -- یان ئهمرن،،، یان که شایهر!!! ∞ برگردان فارسی: زیباییات دردناک است،...
ادامه شعر