تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حمیدرضا عبدلی

چرا درد دلم درمان نکردی به مهمان خودت احسان نکردی تو خندیدی فقط بر حال زارم چرا راز مرا پنهان نکردی

ادامه شعر
حسن کریمی

«هشدار» با شعر ، قلم پیکرِ احساس تراشد حیفست قلم باشدو،احساس نباشد ای آنکه گرفتی ، قلمِ داد ز استاد هشدار قلم ، چهره حق را نخراشد حسن کریمی...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

بیا وباز هم دیوانه ام کن بنزد عاشقان افسانه ام کن مرا دریاب چون عاشق ترینم به گردشمع خود پروانه ام کن

ادامه شعر
حسن کریمی

«چار شنبه سوری» بیا آتش بسوزان ، هستیم را مگیر از من ، سرور ومستیم را دلم شد، هیمه چارشنبه سوری دل ار سوزد ، بسوزد پستیم را حسن کریمی...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

همیشه بوده ام من روبرویت میان خاطرات وآرزویت چرا پس میزنی ساز مخالف که هستم بغض مانده در گلویت

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

تو بیرحمی و هستی مردم آزار من ودل را همیشه دادی آ زار بگو از جان دل دیگر چه خواهی ندارد هیچ شوقی بهر دیدار

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

با این دل من همیشه کردی بازی بر مرگ دلم چرا تو گشتی راضی حالا که دگر پیر شدم حرفی نیست تنها که شدی کلاه خودکن قاضی...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

دو چشمانم نداره خواب انگار زشوق دیدن تو هست بیدار ببین تنها نشستم عیدآ مد مرااز خاطرت بردی تو انگار

ادامه شعر
زهرا حسین زاده

دفاع موشکی مان افتخار است کنون که فصل نو فصل بهار است طریق دشمنان خود نپوییم هر آنچه حرف او باشد نگوئیم -------------- باران و نسیم و عطر سنبل همراه نوای شاد بلبل امروز به کوه ودشت وصحرا رو ت...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

یک شاعر مهربان و عاشق اینجاست یک درد عجیب دردل او پیداست تنها هنرش همیشه شاعر بودن این دردز شعرهای او هم پیداست...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

ببادم داده ای با خنده هایت دگر من خسته ام از شکوه هایت سرم رابرسرزانوی خود نه دلم تنگ است برای گریه هایت

ادامه شعر
فرامرز فرخ

بیا تا قدر این جان را بدانیم و ارزش های ایمان را بدانیم به سال نو به کوشیدن بکوشیم و قدر ملک ایران را بدانیم

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

سامره دخترک زیبایم تو امید منی ودنیایم زندگی بی تو ندارد ارزش بی تو تاریک شود فردایم

ادامه شعر
زهرا حسین زاده

دل ز شادی پر، جدا ازغم کنیم نی به دشمنهای خود سر خم کنیم با امید حق و اقدام و عمل اقتصاد خویش را محکم کنیم

ادامه شعر
حسن کریمی

« ‌‌رُطب از تو » امشب بستانم صنماخوابِ شب ازتو درمان‌ شودم تب،بِدوعنابِ لب از تو حوای دلم،نخلِ حضور تو بهشتست آدم نشدم،شیطنت ازمن،رُطب ازتو حسن کریمی...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

نگاهم کن ببین در این نگاهم که میگوید بتو من بی گناهم دگرآواره ام جایی ندارم وآغوشت شود یکدم پناهم

ادامه شعر
حسن کریمی

« بهار آمد » بهارآمد، بهار آمد ، شمیمِ عطریارآمد بباغ گل شدم ناگه،نگاری گلعذارآمد میان برگِ گل،باگونه گلگون اوماندم نگاهم با نگار ،اما دلم با گل کنار آمد حسن کریمی...

ادامه شعر
زهرا حسین زاده

مولا تو ببخش و یاری ام کن همواره خودت بهاری ام کن دست تهی مرا تو بنگر یا رحم به این نداری ام کن - جانانه دفاعی از ، حرم کرد هرگز ننشست و قد علم کرد از قدرت او به لرزه آمد دشمن که به دین حق...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

روزگاری نامناسب مردمانی ناسازگار
ادعاهاشان فراوان پوچن و ناماندگار
حرفهاشان همه دوز و کلک باشد همی
زندگیشان یکسره نیرنگ باشد وانگهی...

ادامه شعر
حسن کریمی

« تعارف » طعم تو شدحلاوتِ کندوئی از عسل سهم منم ، چشیدنِ آن گشته از ازل مهمان همیشه ،منتظرِیک تعارفست بگذار تا که غنچه لب ، وا کند بغل حسن کریمی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا