هجومِ حالِ خوب با بهار در شیراز
طنین واژه های ناب ، دلنشین ، پرراز

کنون که سرکشیده دل ز جام فروردین
روا مباد انده یا گلایه ای ناساز

چه سرخوشم ز هوایی که در برم جاریست
نسیم می کشاندم به عالم اعجاز

ب...

بر قلب هایی خسته از بیراهه یا بیمار
آوار غمها میرسد هر روز یک خروار

لعنت به دنیایی که بر جان سخت میگیرد
تا کور سوی آرزوها را کُند دیوار

از تیرگی ها می رهیم و باز می آیند
تنها سیاهی هست و غم تکرار ب...

نوایِ تارِ دل انگیزِ یار می آید
شقایق از دل صحرا به بار می آید
بخندُ مست زمین شو که موسم دل را
ز لب گشودن غنچه بهار می آید
...

شهری که حالا بی هوایت سرد و دلگیرست
بغضی شده پای نفسهایم چو زنجیرست

یاری که تا ویرانگی دیوانگی میکرد
حالا جوانی از نفس افتاده دل پیرست

آیینه ها را برده در حیرانی و حسرت
عکسی که سر تا سر پشیمانی و ت...

یخ بسته عشقُ عهدُ پیمانش
دل میکنم از درد و درمانش
جا می گذارم باورم را هم
در بهمن بی رحم چشمانش