عاشق بشوی، مسجد ومیخانه یکیست
بزم فقرا، مجلس شاهانه یکیست
عاشق بشوی فرق نخواهی دانست
درمکتب تو کعبه و بت خانه یکیست
این عشق همان زاهد رندی است که گفت
درمحفل ما زهر ومی ناب یکیست
تاعشق سکوت پرهیاهو د...

وقت مرگم که رسید...



وقت مرگم که رسید،
اجلم پشت سرم بست نشست،
می ده ساله به کامم ریزید
بگذارید نوازش بکند گوش مرا نغمهٔ چنگ
تا برقصد بلبل بر سر شاخ درخت
شاپرک ک...

*ای کووید*

عید میاد ولی بوی زمستان میدهد
سبزه میگرید دلش را دست باران میدهد

شهر امساله ، به جای رنگ رنگ سبز و زرد
جامه ای مشکی نشان این بهاران میدهد

خنده های از ته دل ، جایشان را غ...

آن خزانم در هوای تو بهاری میشوم
سوز لیلم با نوای تو نهاری میشوم
آبی بحرِفراتم ، همجوار دجله رود
از تبسم های تو بغداد،راهی میشوم
وادی بی آب لوتم همنشینِ خار وخس
در تمنای لبت مانند راغی میشوم
من همان گ...

دل اگر عاشق شود یادِجوانی میکند
زیر تقوا میزند ، نوشِ نهانی میکند
رشته ی عقل سلیمت میزند بر دوک ِعجر
یاد لبخندِگل و چشمک پرانی میکند
زندگی را دست بسته میبرد سوی مراد
جامه ای نو کرده و هی لنترانی میکن...