آن خزانم در هوای تو بهاری میشوم
سوز لیلم با نوای تو نهاری میشوم
آبی بحرِفراتم ، همجوار دجله رود
از تبسم های تو بغداد،راهی میشوم
وادی بی آب لوتم همنشینِ خار وخس
در تمنای لبت مانند راغی میشوم
من همان گلدانِ خشکیده کنار پنجره
کز برای زندگی با تو اقاقی میشوم
شاخه ی تب دار غوره بر سر شاخِ درخت
من برای عاشقی با تو شرابی میشوم
عاقل دارالمجانین سرای زندگی
در فراق و هجر تو دارم روانی میشوم
من تمام نیستی های مکانی و عدم
زیر سودای تنت دارم جهانی میشوم
هرچه بود و هرچه هست وهر چه خواهد شد دگر
تو بدان من از برایت هر چه خواهی میشوم
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 7
امیر عاجلو 30 اردیبهشت 1400 13:32
.مانا باشید و شاعر
سعید فرضی زاده 30 اردیبهشت 1400 14:10
سلام همیشه بسرآیید بانوی شاعر زیبا بود
کاظم قادری 30 اردیبهشت 1400 15:15
سلام ودرودها و مرحبا برشما کمی در به کار بردن قافیه ها دقت بیشتر کنید اکثرا دچار اختلال هستن
کیوان هایلی 30 اردیبهشت 1400 19:49
درودها بر شما بانو احمدی فرد فرهیخته و گرامی
زیبا سرودید
قلمتان مانا
مهستا راد 31 اردیبهشت 1400 11:30
من همان گلدانِ خشکیده کنار پنجره
کز برای زندگی با تو اقاقی میشوم...
عالی بود
محمد مولوی 31 اردیبهشت 1400 20:09
کاویان هایل مقدم 01 خرداد 1400 09:36
عرض سلام و خیر مقدم
بسیار لذتبخش بود
آفرین بر پیچش ناب کلامتان