عالیجنابِ وادیِ قلبم
فرمانروای عالمِ رویا
سردارِزیبای سپاهِ من
تنها نگهبانم در این دنیا
زیبا ترین موسیقی جانم
در شورِ ماهور و‌همایون ها
ای سرزمینِ آرزوهایم
شوقِ شنا کردن در این دریا
ای قبله گاه مع...

کاش میشد یوسفِ چاهِ زنخدانت شوم
یونسِ آبی ترین دریای چشمانت شوم
کاش میشد ناوک روی دو چشمانت شوم
لعل سرخِ زینتی روی لب هایت شوم
کاش میشد موجِ شهر آشوبِ زلفانت شوم
خلعتِ نوروزی روی دو دستانت شوم
کاش می...

این عشق غم انگیزترین بیت جهان است
همچون گُذر برگ بهاری به خزان است
یا عشق دل انگیزترین دفتر شعر است
در هر ورقش گردش اوزانِ جهان است
نه، عشق غریبانه ترین قالب ِشعر است
کز وزن ِتنش حافظ و وحشی نگران است...

صورتک
صورتک بر چهره داریم اندر این شهر عجیب
دردهایی بس نهفته در سر آوایی مهیب
ادمک بی مهر و چوبی، زیر انسانی نجیب
دوستی های دروغین، عشق ها البت غریب
دوستی ها بی سرو پا دشمنی ها دلفریب
صورتی هر چند ...

پروانة شمعِ شبِ تارم شدی
بابی کسی هایم طرفدارم شدی
بی یار بودم آمدی یارم شدی
تا آمدی آرامش جانم شدی
روحم شدی، بالم شدی، جانم شدی
آزادم و تنها گرفتارم شدی
غمناک بودم تا که لبخندم شدی
تنها طبیب قلب پردر...