سعدی
وقتی میرسد به عشق
می نویسد
((قصه به هرکه می برم فایده ای نمی دهد
مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی))
ولی
من خانم مهندسی را می شناسم
که فقط کافی است بخندد
تمام مشکلات من حل می شود
دردهایم درمان
ف...
در روزگار خسته سرم درد می کند
از دردهای دوربرم درد می کند
با سنگ‌های زخم زبان در مسیر عشق
بشکسته است بال و پرم درد می کند
تنها نه جسم و جان من از طعنه خسته است
حتی نگاه خسته ترم درد می کند
با هجمه...
چونان قیس لیلا صدا می کنم
دگر راز خود برملا می کنم
دلم را به زلفت گره می زنم
مسم را زلطفت طلا می کنم
تو جان دلم را شکستی اگر
به یادتو سعی و صفا می کنم
به دستور چشم تو شاعر شدم
به قولی که دادم ادا ...
من سوالم تو جوابم می شوی؟
چشمه ی مهر پرآبم می شوی؟
بی فروغی شعر ضایع می شود
توفروغ شعر نابم می شوی؟
روزهایم خالی از خورشید شد
ای ستاره آفتابم می شوی؟
ای بهار شعر من وام از لبت
بوسه ی ناب کتابم می ش...
شکستم
هم
شنیدنی
بود
هم
دیدنی
.
.
.
ای عشق
تو فرمان ده
کدام یک را
در قافیه شعرم
بگذارم
تا
دیدنی
شود
و
شنیدنی!
.
.
دیدنی
و
شنیدنی
.
یا
.
شنیدنی
و
دیدنی!!
...
تبلیغات
