حافظ شکستگانیم اما به دل نه کشتی/
ای شاعر حقیقت از درد ما نوشتی
رسوای این جهانیم با ما چه کرد این عشق /
بانام ما زبام، حرمت فتاد تشتی
دستم به دامن تو از گرد باد هجران /
ویران دلم تو بگذار برزخم هجر خش...

تو در دل غریب من، فسونی و فسانه ای
برای زنده بودنم، تو بهترین بهانه ای
شروع شعرهای من زعطر یاد نام توست
جنون طبع من زتو،تو لیلی زمانه ای
برای خاطر دلم ،توراخدایم آفرید
پس از غروب شادی ام، تو صبح صادق...

تن تو ازجنس پَر است
(انگشتانم را که برآن می سُرانم))
لبانم برایش شعر می سراید!
تن تو پَر است
پَراز کبوتر
پروازش با شعر من
تا لانه ی آغوشم !
...

تو برای من باشی !
با تو همان می کنم
که!
بهار با شکوفه می کند!
تابستان با گل آفتابگردان !
پاییز با رنگ برگان!
زمستان با برف!
تو برای من باشی
هر چهار فصلت را زیبا می کنم!
...

جانان من
فارغ از هر رنگ چشم ابروی
اشک یک رنگ است
به یکرنگی همان اشک قسم
برای فراقت!
دو شعر می سرایم!
یکی با دیدگانم بر دفتر دلم!
دیگری با قلمم بر دیدگان دفترم!
شاعر دوسین...