دست مهربانیت

گمراه می‌کنی مرا، با لبخندهای شیطانیت
شک می‌کنم گاهی، به دین و مسلمانیت
دانم از نگاهت که لیلای من هستی چون
مجنون می‌کند مرا، هر نگاه پنهانیت
خوشحالم که تو هم، نظرت مرا گرفته است
ا...

مادر
مادرم ؛ عطر تو از باغ جنان، ما را بس
زنده با بوی توام مونس جان، ما را بس
زیر پای تو بهشت است بدان، مادر من
یک دعا از تو به هنگام اذان، ما را بس
جای پاداش بهشتی به عمل‌های نکو
دیدن روی تو در...

نگاه شیطانیت

مغرور نباش به مذهب و دین و مسلمانیت
بی‌خبری از دلبری و نگاه شیطانیت !
شیخ و زاهدی که دل از آنها ربوده‌ای
کافر شده و دل بسته‌اند به شیرین زبانیت
حدیث بهشت و حوریانش نمی‌گویند چون
زیبا...

کهنه شراب

باشد نگهت کهنه شرابی ، خوش باش
من از نگهت مست و خرابی ، خوش باش
چون زلف کمند یار دیدی ای چشم
با چرخش و پیچشی و تابی ، خوش باش
من تشنه به صحرای غمش بودم و گفت:
شادی به جهان بود سرا...

عشق پشیمان شده

چَشمان تو گوید غم پنهان شده‌ات را
خواهم شنَوَم آن غم کتمان شده‌ات را
مژگان بلندت نگذارد که ببینم
چشمان گرفتار و به زندان شده‌ات را
چون لحظه ی مرگ است ، زمانی که ببینم
چشمان پر از...