آه ای عشق
تو همان روح هرجا سرگردانی که از درد کسی باکت نیست.
نه ترا عقل فراوان نبوغ
نه ترا خاطر آزرده ی کس.
که تو سرشار از خودت هستی وبس.
به تو افسوس کشیدن رنج است.
به تو اظهار خوش آمد گنج است.
تو هما...

بــــــــــــرفتی خانـــــــه های دل خرابی
بشد جـــــــــــگر ز رنــــــج و غم کبابی
حضور لاله هـــــــــــــا کم رنگ کردی
نصیب حـــــــــــال ها شد رنـگ زردی
مگر چی دیـــــــــــدی و چی رنج چیدی
که ...

امروز دیدم باز همان را که دل من خواسته بود
آنچنان مغرور خود بود آنچنان آراسته بود
رنگ او رنگ رمان بود ارزشش به نقد جان بود
ها حقیقت که چنان بود از توانم کاسته بود
سرخ پیراهن به تن داشت گل به دامن یک چ...

اینجا تمام شده هوایی ز لطف و صبر
اینجا صدای مرده یی نمی آیـــد از قبر
اینجـــا خفه شده بـه نظر بسیار میرسد
هرسو فتــــاده آدمی بـــــــــا پاره جسد
اینجــــا کسی دیگر به کسی نیست مایل
از مهر خبر نیست...

رهایم کردی و بگزاشتی آسوده ام بــا خود
نپنداری که من آسوده ام آلوده ام بـــــا خود
بدونت سالهاست زیـــر شکنجه ی دلم هستم
بدونت سالهاست زیر منت ها بوده ام با خود
چه هیچ هیچم اگر بینی با جشم خیره بینت ت...