( آوار )
عشق بازی میکنی
با شعله ها
شعله هایی را که من
با غفلتم افروختم
دود و آتش
سازه های آهنین
این چنین آوارشد
وتو فرزند وطن
در جدالی سهمگین
با آتشِ حاصل کوتاهی من
سوختی در زیر آوار
ب...
( سراب )
مَبنـدی دل بـه دنیـا ای بـرادر
که میگردد فنا عُمرت سراسـر
گریبانـَت به چنگش گر سپـاری
شـَوی مغلـوبِ جنـگِ نـا برابـر
مَشو غرّه به خود دنیـا سرَابـه
به ظاهـر دلرُبـا جنسش خرابـه
به ...
( عطر گل نرگس )
در پسِ این سیاهی
ظلمت و تاریکی
تازیانه در دستانِ دیو شب
برتنِ نحیفِ من می نوازد
شلّاقِ جهل را
آنگاه می آیی
نورِ جمالت
شب را کنار میزند
سپیده آمدنِ سحَر را نوید میدهد
...
( صفای حرم )
شمس و قمر محوِ تجّلایِ تـو
در دلِ مـا عشـقِ توّلای تــو
گنبـدِ زیبـایِ تو رخشنـده تـر
طلعـتِ نورت شده تابنـده تـر
تربـتِ پاکَـت دلِ مـا را شَفـا
حُجتِ حق ، شمسُ شموسِ وفا
...
( عاشق ترین زائر )
شکرگویم باز گشتـم ، دیـده بگشـا ای بـرادر
زائـرم بـر آستانـت ، پـورِ زهـرا ای بــــرادر
اَربعینـت را نمـُردَم ، دیـده ام الحمـــــدُلِله
زارو خستـه با دلی پُر ، دیـده در...
تبلیغات
