هوا چرکین زمین بیمار و دلخون
عطش روییده بر آغوش کارون
جنون بوسه خار بیابان
نشسته بر تن زخمی هامون
_
ابوالقاسم کریمی
ورامین
1401...

از آن جنگل فقط اَلوار مانده
همه رفتند و تنها خار مانده
از آن دریاچه زیبا و شاداب
فقط یک برکه بیمار مانده
_
ابوالقاسم کریمی
6/فروردین/1402...

_

چشمان تو

چشمه‌ای از عشق

من در آن غرق

_

هنگامی که

لبخندت را می بینم

دنیا ، زیباتر می‌شود

_

خنده‌ات

مثل آهنگ شاد

لبخند بر لبم می‌آورد

_

دستت در دست من

گرمایی می بخشد

که هرگز سرد ن...

1

روی پل قدمی

تنها مانده

گل سرخ

2

تو را دیدم و آغاز شدم

تو را فهمیدم و مجذوب شدم

تو را لمس کردم و تشنه شدم

تو را بو کردم و بهار شدم

تو را بردم و شاد شدم

تو را بوسیدم و انسان شدم

3

تو را چگ...

1

در این شب تاریک

فقط چراغ خیابان

رفیق من است

2

به دریا نگاه کردم

امواج آرام بودند

مثل قلب من

3

در این پاییز زرد

برگ‌ها می‌ریزند

من هم ، مثل آن‌ها

4

به درخت نگاه کردم

برگ‌هایش رفته‌اند

...