نئونهای رنگی
برجهای قد کشیده
انسانهای خندان
یک زندگی آکنده از تمرین
خواستن و توانستن
رفتن و رسیدن
انباشتن و اندوختن
واژه هایی سرشار از تلقین
رُز سیاه
ارکیدۀ سفید
جهان باقی
مفاهیمی برای تدفین
هنجارها
ا...

تو دل و عشق و تو ایمان منی
تو غم و درد و تو عصیان منی
بنویس از گل و برگ و گل سرخ
تو شب و روز و تو پایان منی

می رفتم هر چند بود
هر دو چشمم به سویت
بعد از گذشت سالها
بر نمی گشتم به کویت

می رفتم از دنیای تو
با هرآنچه بود در سینه
گرچه کردی بر من جفا
اما نداشتم از تو کینه

در این رویای تاریک
تو بودی کورسوی نور...

سردر گُم ،
می چرخیم ،
در میانِ فریادها
می دهیم تا بَرَد ،
ناله ها را ،
با خود بادها

وحشت میکنم
از این خشم ،
از خشمِ نِشسته بر زمان
ترس دارم
از این تیر ،
از تیرِ نِشسته بر کمان
رنج میکشم
از سکوت ،
از سکوتِ نِشسته بر زبان
شرمم می شود
از این بردگی ،
از بردگیِ نِشسته بر جهان
...