در همهمهی مردم این شهر غریبم
یکثانیه دور از تو هزاران شب یلداست
هرکس که تو را دیده دگر خواب ندیده
در هرشب او فتنه گری های زلیخاست
هر بار که تصویر تو در چشم من افتاد
ازخود شدهبیخود دلمو محو تماشاست
چونبرکهکههرشبشدهبرعکسِتوخیره
چشمانمنازغصهی اینفاصله دریاست
محتاج نگاهت شدهام ای همه خوبی
دریاب دلم را که کنون وقت مدارا ست
تو دلبر دلخواه منی تا ابد الدهر
تاهستیوهستمبخداعشق همینجاست
اسم تو شده مطلع آغازیِ شعرم
منظورِمنازعشق،فقط درتو هویداست
یادآوریات کرده در این شهر قیامت
سلولبه سلول تن از عشق تو برپاست
✍ #بهاره کیانی
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5