شب طولانی

مانندشبی طولانی بود تازیانه میزد بر جانها برف وکولاک سوز سرما
مردمم در استرس بودن در سیاهی وظلم ان شب
ایا دگر میبینند آرامش صبح فردا
مدام صاعقه پشت صاعقه اسمان فریاد میزد
دمی سیل خروشان میشد و کاشانه ها ویرانه میکرد
دمی ان ظلمت شب همه را از ترس وغم دیوانه میکرد
در ان سو کودکی افتاده بود بی جان
در این سو مادری فریاد میکشید از این ظلم وکینه
در ان شب طولانی که ظلمت وسیاهی کرده بود سهم هر ایرانی
ندای روشنی از اسمانها نشست بر قلب وجان مردم ما
جوان وپیر و نوجوانها همه زنها ومردم با همت خود
بدادند دست در دست هم تا حفظ شود عزت ما
همه باهم ایستادن در مقابل انهمه بلا ومصیبت وظلم شبها
شهیدان بی شماری، شدند ستاره درخشیدند درآن تیرگی ها
در این همایش نور حقیقت کم آورد ظلمت وتاریکی شب
بدین اقتدار و یکصدایی زه انهمه ایثارو جان فشانی
فروپاشید درهم قدرت و سنگینی ان شب وسیاهی
طلوع کرد خورشید غرورو امید درقلبهای بشکسته در سینه
ارامش وثبات برگشت به مردم مصیبت دیده
امروزی که هست روشن و ارام روز وساکت است شبهای آن
مدیون خون پاکیست که ریخته شد انزمان از شهیدانمان
مقاومت وایثار وجهاد در برابر هر سختی وظلمی که در کمینه
به ما اموخت راه پیروزی همینه .
هفته هشت سال دفاع مقدس گرامی
علیرضا علیدادی شمس ابادی شاعر معاصر




کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 99 نفر 133 بار خواندند
علیرضا علیدادی شمس ابادی (05 /07/ 1399)   | محمد مولوی (06 /07/ 1399)   |

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا