درانتطباق ضمائر
سیرگسترده ای از خصائل
رفت وامدی در حقایق وظواهر
نشستیم در وفق مراد مقصود دنیا وماندیم دررسائل
همه جا بودیم ولی با خویش نبودیم در هیچ یک ازعوالم
بگویید هرچه میخواهید ای سلایق
که ما خواهان یک رنگی شماییم در ضمایر
بیایید ای جهانیان شتابید برساختن معادلات زمانی
که تنها اوخواهد رهاگردیم زه هر ظلم کوردلی ونادانی
عدالت در قلب مهدی برای جهان میگردد موجود
اگر دنیا نخواهدبر نفسهای پست دنیا کند تعظیم وسجود
زمان جهان را بر کمال وشعور رها از هر زشتی وبندخواهد
نه محصور وگم گشته میان رنگ وریاهای غلظت یافته ضمائر خودازارد
زمان در نفس همه رهسپاراست
دنیا را با معادل اوبخواهیدکه دنیا وطبیعت برایش بیقرار است
بدانید ای سلایقها اگردرظاهریدیا گم شدید در ارزو ها ورؤیا
زمان موعود در یک رنگی ماست مقابل بازی ورنگ ودروغ پوشش دار لباس رنگی دنیا
اگر درک کنیدنفس زمان را
دگرتاوان ندهید از ظلم وجور جهاخواران بدطینت بی مکان را
زمانش موعدرسیده با بستر معادلات اخر زمانی
سرببندید با عشق کل دنیا به اندیشه محض وپاک صاحب الزمانی
زمان پر گشته زدرد سلائق وخودستایی های ضمائر
چنان که نهان گردیده نفس مهدی با چنین غلظت از رنگ ظواهر
بیایید تا نویسم معادلات اخروزمانی رابانفس واحد
نه با انتصاب دنیا طلبان وظالمان یا جلوه گریهای زهد پوشالی هر زاهد
بدانید گر معادلات زمانی بدستمان در جهان شودواصل
زمان با گهواره ی عشقش به اغوش کشد تمام جهان را در امن ترین حائل
پس عاشق بمانیدبا تمام سلیقه ها و اندیشه های رنگارنگ وزخمهای زبانی
که عشق پاکتان میماندناجی شما باعدالت زمان دربی عدالتی ها وبلاهای اخر زمانی
رها گردید از هر سلیقه که نتواند با خداوند نگارد مقصودش را برثانیه ودقیقه
که این جهان درضمیرزمان همیشه پایداردر تلاقی عمیقه
بدانید ای جهانخواران که با زمان فرای نفس دنیا را در دست داریم
به رمز سه وشش وهشت ودوازده با صوت ١٨ باقلب خدا ما همصداییم
زمان لحظه هارا با شما رساند برمقصدزیبا بدین گونه زه منصب
اگرنفوس با ذات خداهمرنگ شودبا هر سلیقه ورنگ ومذهب
تلاقی نفوس حیوان وانسان منطبق با جبر ناقص مختار اغازگشته
تضاد وتناقض های دنیا و کهکشان سازش بر پیدا وپنهان همکوک بسته
عمیقا نفسها فرو رفته در غلظت ها چهره افراشت
دقیق عشق خدا جاریست برای هرکه بذرضمیرش درمکتب ما کاشت
بیا ای دنیا بگیر بسترت را همراه ما باذات حقیقتهای زمانی
که جاری شود بر ضمیرها و تلاقی ها عشق صاحب الزمانی
نقاشیم وطبیعت وکهکشانها رنگ در رسم قلم ما میبازد
گرهمسوی زمان شویم نه بردنیا وطبیعت نه به مسافران کهکشان ضمیر ببازید
اگر گوسفندها را در چرا انسان و بالانشینان چوپانان بدانند
جهان با ما همیشه رها از مقصود چوپانان و نفس ظالمان گوسفند شمارند
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 02 آذر 1400 15:21
!درود
خسرو فیضی 02 آذر 1400 18:33
. با درودم نیک
. استاد ارجمند بسیار خوشحالم که . . .
. دو باره می بینم ات
. با سروده ای فوق زیبا و عالی
علی مزینانی عسکری 02 آذر 1400 19:55
سلام و عرض ادب
دستمریزاد
دلنوشته جالب و زیبایی است
محمد عالمی 04 آذر 1400 11:14
جناب شمس آبادی عزیز اینجانب از محبت شما بسیار سپاسگذار بوده وبرایتان
آرزوی موفقیت و سلامتی دارم با احترام محمد عالمی
قاسم پیرنظر 06 آذر 1400 13:06
باسلام و عرض ادب
استاد مهر دروده بر شما بزرگوار
خوشحالم از زیارتتان
و لذت بردم از طراوت ادبستانتان
مانا ونویسا باشید در پناه خدا ....