آنـکـس کـه رسـیـده به ورای گـزنـد ..
بیشـک همه جا را کـشیـده به گَـنـد !
بَـهــرِ کـس درشـتـی بـدیـدی ، بـدان :
غــربــال بــدی را نــکــرده سَــرَنــد !!
دانـستـم دهانی که دروغـی بـگـفـت :
آمیختـه دو گوشش به چرنـد و پرنـد
آنجا کـه سـیاستی به شـهرت رسیـد !
نیـرنـگ و کـجی بشـد سـلیقـه پـسنـد
بایـد بـرحـذر داشـت ازیـن دو گـروه :
" نـامـرد هــزار رنـگ و زنـان لَـوَنـــد "
وقتی دغـدغـه جـایِ خوشی را گرفت
دیگر چه نـیازیسـت به امیـد بـلنـد ؟!
انـگار زمـانــه هــم ..! بــدهـکار شــده
مـقــروضِ جـوان بـیگـنـاه در بـنــد ..
هنگامی تَـرَک خورده و زده یخ لـبی :
بیتـردیـد اشـتباهـست بگـو و بـخنـد
ای کـاش زنـدگانی فتـوکـپـی بـداشت
روزهای خـوش رفتـه کـپی میشدنـد
بربادرفته
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۷_۷_۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 مهر 1402 08:06
سلام ودرود
سیاوش دریابار 08 مهر 1402 11:18
سلام
بزرگوار ارجند
مفتحرم امروز صبح سروده تان را خواندم
سروده تان بسیار زیبا و ناب بود
خوشحالم از توان شمادر نگار اشعار زیبا
برایتان ارزوی بهترینها را دارم
مانا باشید