صحرا
من در فکرت هستم در فکر ان چشمان تو
من شدم جادوی چشمان بی همتای تو
می روم با راز های پنهانی در دلم
که شدم غلمانی زیبا روی ز دیار غلمان تو
هیچ آثاری نیست در این صحرای بی آب و علف
می روم حوری ببینم ز دیار صنمان تو
ساقی شراب بریز پی در پی در جامی زرین
که شدم محو صورت تابان تو
گل رخ بیدار شو از این خواب عظیم
تو خواب دیدی که سپیدار شده مهمان تو
غزل
گل رخ
سحر خالقی
shr 9172
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 21 اردیبهشت 1399 17:15
سلام ودرود
سحر خالقی 21 اردیبهشت 1399 17:23
محمد مولوی 21 اردیبهشت 1399 17:54
درود بر استاد
********
از بی راهه حرکت کن
گاه راه ها به مقصد نمی رسند ...
خسرو فیضی 27 اردیبهشت 1399 13:00
. درودها نثارتان باد
. استاد ارجمند و گراندیش کلک هنرمندتان زیبا
. سروده ای را رقم زده است
. موفق باشید
. @}