3 Stars
ناصر گندم کار

بیاد شهید حمزه(گودرز) سهامی

ارسال شده در تاریخ : 22 خرداد 1399 | شماره ثبت : H9410851

حمزه از داغ علی پشتش خمید
چون شنید گشته فرامرزش شهید
تا که وقت جان فدا کردن رسید
از زن و فرزند و خانه دست کشید
گفت من هم میروم سوی خطر
تا خدا راضی شود از من مگر
ای برادر جان علی من آمدم
بنده ام .،مشتاق دیدارت شدم
من تو را باید در آغوشم کشم
سوی جبهه من روانم دلخوشم
رفت از رودخانه اروند گذشت
روبرو با دشمن مکار گشت
داشت در قلبش شهادت آرزو
ذکر الله بر لبش میگفت او :
آمدم از من پذیرایی نما
من ز عشقت بیقرارم ای خدا
اشک از دیده روان بود اینچنین
تیر قناسه به سر ، نقش زمین
روح پاکش از بدن گردید جدا
کرد پرواز رفت بسوی کبریا
شد شهید در حمله ی والفجر هشت
جاودان شد در بهشت و بر نگشت
ناصر از راه شهیدان درس گیر
باش هم پیمان این مردان شیر

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 208 نفر 444 بار خواندند
امیر عاجلو (23 /03/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (23 /03/ 1399)   | ناصر گندم کار (23 /03/ 1399)   | کرم عرب عامری (23 /03/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (26 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا