دیدی ای دل که سحر آمد و دلبر نرسید
خبر از آمدن آن بت کافر نرسید
دیدی ای دل که پس از آن همه دلباختگی
خیره چشمان تو بر در شد و از در نرسید
دیدی ای دل که زمین گرد نبود و نشد از
انتظارت فرج و فرصت دیگر نرسید
دیدی ای دل که جفاپیشگی دهر پلشت
بر زمینت زد و آه تو به داور نرسید
حال باید که بیایی به تمنای اجل
که تقلای تو در عشق به اخر نرسید
وقت آن است که ای دل بزنی بوسه به مرگ
که به داد تو ازاین قرعه سبکتر نرسید
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 29 دی 1401 18:22
درود بر شما
Milad Kaviani 29 دی 1401 22:49
درودها استاد قادری عزیز
علیرضا خسروی اصل 03 بهمن 1401 21:09
درود بر شما