آفت عمر نه پیری که ندانم کاریست
درد این عارضه جانسوزتر از بیماریست
چون جهالت بشود پادشه ملک بشر
بی شک اندیشه پذیرای ستم سالاریست
طول نادانی اگر قد بکشد تا ته مغز
همقد سایه ی منطق نشدن اجباریست
رشد ویروس سفاهت به سر عالم دین
فاجعه بارترین نوع شرارت باریست
چون که در آب تعصب شود آمیخته جهل
ذهن آماده ی نوشیدن ناهنجاریست
شرط بیرون شدن از دایره ی نادانی
اول و آخر و حد وسطش بیداریست
هنر اهل سعادت نه به تقوا و حج است
بلکه خوشبخت شدن حاصل مردم داریست
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 11 شهریور 1402 08:41
.مانا باشید و شاعر
فیروزه سمیعی 12 شهریور 1402 10:25
درودتان باد جناب استاد قادری ادیب گرانقدر
غزل تامل برانگیز و دردمندی از قلم نابتان خواندم ارجمند و حق
زنده باد
پاینده باشید و سبز مانید و سرفراز