درنیمه راهِ کوی توام روی بوم عشق
مستِ هوا و بوی توام روی بوم عشق
در سایه سارِ فکر و خیالت نشسته ام
مشغولِ نقشِ روی توام روی بوم عشق
هی می کشم خطوطِ سیاهی ز گیس تو
درگیرِ رنگِ موی توام روی بوم عشق
چون می رسم به ساحلِ جذابِ چشم تو
مجذوبِ دو ابروی توام روی بوم عشق
نیشِ قلم به ناوکِ مژگان که می خورد
گویا خودم عدوی توام روی بوم عشق
اکنون که من ، به مرزِ لبانت رسیده ام
همچون پناه جویِ توام رویِ بوم عشق
جایی که آب و رنگِ رُخم پاک رفته و
همرنگِ آبِ روی توام روی بوم عشق
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 21 تیر 1400 14:12
درود بر شما