دنیا چنان دلنشین که پنداشتم نبود
آن تحفه ای که انتظار داشتم نبود
انگاشتم که باغِ بلورینِ آرزوست
اما ز جنسِ آن چه که انگاشتم نبود
گویند هرکه هرچه بکارَد دِرو کند
لکن مرا ثمر، چنان که کاشتم نبود
مقصد بعید و راهِ رسیدن دراز بود
هم قدِّ قدم هایی که برداشتم نبود
برداشتم ، اگر نشد همانی که کاشتم
شاید که فهم روشنی از داشتم نبود
از رنگهای فریبای زندگی، رنگی
همگونِ رنگِ باور و برداشتم نبود
گاهی اگرعَلَمی بر فراشتم ، فردی
همگامِ آن عَلَم ، که برافراشتم نبود
روزی ز یک نگاه به همیانِ اعتبار
دیدم که هیچ ، آنچه که انباشتم نبود
شمّی برای درکِ حقیقت نمانده بود
شوقی برای بهره ز برگاشتم نبود
عریان تر از همیشه به دنیا شدم دقیق
آری چنان دلنشین ، که پنداشتم نبود
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 01 امرداد 1400 10:02
رضا کاظمی اردبیلی 02 امرداد 1400 05:43
درود بر شما
زیبا بود