خیال میکردم که دنیا
پر از عشق و مهربانیست
ولی هر قدر که میگذره
میبینم
جهان آبستنِ حادثه های تلخِ
بی آب و دونه موندن کبوتر
یا که گلوله جواب
فریاد من رویایی دارم
حضور تو اینجا جرمه
ببین انگار باز
پنج هزار نفر این جاییم
باز حادثه
یه جا
یه بخش کوچکِ شهر
باز خون ارغوانها رو
خوندیم
کاش خورشید روشن بود
جهان زیبا
کاش درهای بسته باز بود
کاش رویا حقیقت بود
حادثه غیر ممکن
چه خوب بود
عشق
مهمون شب های من بود
چه خوب بود
ستاره ترانه خون بود
همه با هم میخوندیم
سرود سر امد زمستون
همیشه رویا توی این جهان
غیر ممکن میشه
بیا باهم بشکنیم
غیر ممکن ها رو
با باهم بریم
به اوج آسمون ها
بیا باهم
زیر بارون بخونیم
ترانه ی گل مینا رو
بیا باز بگیم
خاطرات مرد دیوانه رو
بیا کاری کنیم جهان بخنده
تو چشمات قصه عشق پیدا شه
یکاری کن
سینه ها یخ نبنده
جای گل های لاله
جالیز نشینه
یه روزی میرسه
از افق طلوعی تازه
پرواز بی حد به اوج آسمانها
قفس ها میشکنه
به دست باد و توفان
آینده روشن
فریاد پیدا
همیشه از افق
امیدی پیداست
تو هم
به فردا
امیدوار باش
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 26 آذر 1400 23:37
سلام ودرود
علیرضا عالمی 03 دی 1400 17:29
سپاس از شما
علی مزینانی عسکری 27 آذر 1400 10:26
همیشه از افق
امیدی پیداست
تو هم
به فردا
امیدوار باش
درود بر شما
دستمریزاد
علیرضا عالمی 03 دی 1400 17:29
سپاس از شما