به نگاه تو قسم دل نگران است هنوز
سینه در آتش و در آه و فغان است هنوز
یاد بادا که دلم در گروِ زلفِ تو بود
گرچه پیرم دلِ من باز همان است هنوز
ما نشستیم به عهد و تو شدی عهدشکن
بی وفایی و دلت با دگران است هنوز
می رسد بویِ خوشت گاه به ما از گلزار
جاری از دیدهیِ ما آبِ روان است هنوز
ما گذشتیم ز سودایِ وصالت امّا
چشمِ ما در پیِ آن چشم و دهان است هنوز
گرچه بر وصلِ تو ای ماه ندارم امّید
در هوایِ تو سرم بر سرِ جان است هنوز
شکوه دیگر مکن و اشک مریز از دیده
آه بیداد و ستم رسم جهان است هنوز
#جواد_امیرحسینی
۱۷ مرداد ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 18 امرداد 1400 16:43
درود بر شما
محسن جوزچی 18 امرداد 1400 19:05
درود بر شما ،چه زیبا و پر از احساس است سروده جنابعالی
دادا بیلوردی 18 امرداد 1400 20:52
رضا کاظمی اردبیلی 19 امرداد 1400 21:49
درود بر شما زیبا بود