هرگز نتوان عشق تو را فاش بیان کرد
یا اینکه-چنین قصه ی سر بسته- عیان کرد
دیوار قشنگی ست حصار غم عشقت
از گرمی عشق تو، نهانم فوران کرد
-یاری...که دگر نیست مرا غیر تو- " آنی"*
مستم کن از آن جام که وصفش نتوان کرد
هر شاعر آزاده که گل کرد غزلهاش
چون قافیه ی عشق تو آورد چنان کرد
سوسوی ستاره خبر از تاری شب داد
ماهی که نیامد و دلی را نگران کرد
در دلهره انداخت مرا، او که همان دم
دیوانه چو دیدم* ز پی خویش روان کرد
ای کاش که می ماند نهان، سر مگویم
اما نشود عشق تو در دیده نهان کرد
باشد که خداوند ببیند غم عشقم
شاید که وصال من و تو...قسمت مان کرد
شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
*آنی: لحظه ای
*دیوانه چو دیدم: چون مرا دیوانه دید
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 7
امیر عاجلو 27 بهمن 1400 10:55
مرضیه رشیدپور 28 بهمن 1400 08:01
سپاسگزارم
فرهاد احمدیان 27 بهمن 1400 18:47
سلام و عرض درود خدمت خانم رشیدپور غزلی بسیار دلنشین و زیبا سرودید پاینده باشید
مرضیه رشیدپور 28 بهمن 1400 08:01
درود و سپاس بزرگوار
مرضیه رشیدپور 07 اسفند 1400 10:43
درود و سپاس بزرگوار
دادا بیلوردی 29 بهمن 1400 14:08
درود بر شما
عالی
مرضیه رشیدپور 03 اسفند 1400 08:27
درود و سپاس بزرگوار