منم و کوچه باغِ بی عابر
از هجومِ نبودنت لبریز
مثلِ سرسبزیِ بهارم که...
زد شبانه به هستیش پائیز
در دلم شورِ انقلابی تو...
مخملی، سبز،گاه سرخ وسفید
وهمین یک گناه کافی بود...
شَوَمَ از کشورِ دلت تبعید
منِ تبعیدیِ به دور ازتو...
پشتِ این میلههایِ دلتنگی...
خسته از انتظار و تنهایی...
بادلِ من مدام میجنگی!
کودتایی که بیسرانجام است...
در دلی که به دل ندارد راه
دستیابی به تو هم آسان نیست!
مثل شوقِ پلنگ و دیدنِ ماه!
#احمدصیفوری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 27 فروردین 1401 13:58