همینکه دیده ی از حد خرابتر داری
خبر ز کشمش شیرین کاشمر داری
هزار و یک شب ذهنت همیشه خوابیده است
ز شانه های زیادی که زیر سر داری
چه موج خانه براندازی آمد از مستی
شکسته سد دلت آشنا ، خطر داری
اثر نکرده برایم شراب تنهایی
که قرص ماه تو را دیده ام ، اثر داری
زمان بریده پرم را که در زمین باشم
خدا کند که نفهمد کسی تو پر داری
غروب خانه نشینی من چه غمگین است
کنار من بنشینی و عکس برداری
تو انتقام خودت را گرفته ای از من
برای کشتن من قصد این سفر داری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 3
حمیدرضا عبدلی 23 اسفند 1394 22:33
با سلام جناب نادری عالی سروده اید موفق باشید
علیرضا خسروی 24 اسفند 1394 00:54
طلعت خیاط پیشه 24 اسفند 1394 04:27
درود بر شما