ای عشق مزن با دل من دست به کاری
زیرا که خبر از دل دیوانه نداری
با موی پریشان توافسوس ! چه کردند
ما هیچ ندیدیم مگر دام گذاری
گفتیم ز بدنامی این کار حذر کن
ما را به وفایی که نداری نسپاری
چشمان تو رویای مرا باز بهم ریخت
زلف تو کجا دیدن اسبان فراری
خوشحالی من در پی تو سود ندارد
امروز که بر مرکب اندوه سواری
ده سال نشستم که بیایی سر وعده
وقتی تو نباشی که بیایی چه قراری
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 07 مهر 1395 19:48
رود برشماگرامی
بسیارزیباسرودید
حسین یوسفی رزین 03 خرداد 1399 12:14
چه زیبا و عالی و مطنطن
مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
درود برشما
محمد مولوی 03 خرداد 1400 20:07
درود
زادرورزتان مبارک