3 Stars

خنجر من

ارسال شده در تاریخ : 12 خرداد 1395 | شماره ثبت : H943399

باشد این هدیه به دیوانگی آخر من
هر گلی را که عزیزم زده ای بر سر من

سال ها پر زده ای در پی آمال خودت
کس نپرسید و نگفتی که چرا با پر من

این چه شاهی است خدایا ز من کم اقبال
دشمنم رفته به فرماندهی لشکر من

بارها کرده ام از مردم این شهر سوال
دسته ی خویش بریده است چرا خنجر من

هرکه آمد به غم آباد سکوتم گله کرد
جز دل تنگ ندارد خبری کشور من

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 230 نفر 325 بار خواندند
حمیدرضا عبدلی (14 /03/ 1395)   | علیرضا خسروی (14 /03/ 1395)   | طلعت خیاط پیشه (14 /03/ 1395)   | قاسم پیرنظر (22 /03/ 1395)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (14 /03/ 1395)  علیرضا خسروی (14 /03/ 1395)  طلعت خیاط پیشه (14 /03/ 1395)  
تعداد آرا :3


نظر 4

  • حمیدرضا عبدلی   14 خرداد 1395 15:25

    با سلام استاد بسیار عالی

  • علیرضا خسروی   14 خرداد 1395 21:36

    درودها استاد گرامی rose rose rose rose rose rose rose rose

  • طلعت خیاط پیشه   14 خرداد 1395 21:55

    درود بر شما
    بسیار زیبا سروده اید
    rose rose rose

  • قاسم پیرنظر   22 خرداد 1395 15:21

    عرض سلام دارم جناب نادری بزرگوار درودتان باد بسیار زیبا بود لذتی زوافر بردم
    دستمریزاد و احسنت بر جولان قلمتان مانا باشید ونویسا



    یاحق.............................. applause applause applause applause rose rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا