تلخ است جدایی و سرانجام جدایی
هم بدتر از آن اینکه بدانند نیایی
چون سنگ که بر آینه خوردست و شکسته ست
از حادثه ات مانده از آن روز صدایی
چندی است به دنبال تو هستیم و ندانیم
در صفحه ی گم گشته ای از خاطره هایی
دل بسته به دنیای تو بودم که بمانی
تو بادکنک رشته ی فکرت به رهایی
در یک برهوتم همه جا آه و کویر است
وقتی نکنی ذهن مرا راهنمایی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
علیرضا خسروی 03 فروردین 1395 02:22
درود بر شما
احسنت...
سال نو بر شما مبارک باد
نسرین قلندری 03 فروردین 1395 12:33
بی نهایت درود ... زیبایی نگارش قلمتان را بر تن سپید کاغذ می ستایم
محمد جوکار 03 فروردین 1395 16:16
درودت باد دوست گرانقدرم جناب نادری عزیز
خرسندم که در آغازین روزهای بهار ، میهمان احساس سرشارت شده ام
فرا رسیدن بهار طبیعت و فصل شکوفایی گل ها و بازگشت پرستوها را شادباش و تهنیت عرض می نمایم .