3 Stars

مأوای امن

ارسال شده در تاریخ : 19 فروردین 1402 | شماره ثبت : H9424448

مرا خواندی !!!
زیر رگبار حزن انگیز ماتم روزگارت؛
با قلبی مچاله، چشمان سیل زده و روحی صاعقه زده
در استیصالی وصف ناشدنی که تابوت بر دوش می کشید!
نیازت برای خاکی حاصلخیز را از انعکاس صدای حزینت به گوش جان شنیدم
تو چون کودک زیر آوار مانده؛ به دامان من گریختی!!!
تنها جرعه ی حیات از بین انگشتان لرزانت بر خاک وجودم افتاد
و جوانه زد در هر دم بر آوردن؛ زیر آفتاب سوزان محبت...
شوق رویش دوباره ی
امید
ملودی زیبایی نواخت از جنس نوازش دزدانه ی سر انگشتان محتاج سیراب شدنت از لذت مأمن سر سپردگی...
رقص انگشتانت میان خرمن مواج گیسوانم؛ گره خورد به تارو پود غربتم!
و زدود زنگار این نفرین
اکنون در اقیانوس محبت شناورم!!!
قلب تو آشیان من است؛
ای مأوای امن من

(تیرماه ۱۳۹۹)

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 39 نفر 106 بار خواندند
امیر عاجلو (20 /01/ 1402)   | علی معصومی (20 /01/ 1402)   | پروانه آجورلو (20 /01/ 1402)   | جواد ملکی (21 /01/ 1402)   | احمد صیفوری (21 /01/ 1402)   | محمد مولوی (22 /01/ 1402)   | کرامت یزدانی(اشک) (24 /01/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (20 /01/ 1402)  علی معصومی (20 /01/ 1402)  کرامت یزدانی(اشک) (24 /01/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 5

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا