3 Stars

خوشبختی جا ماند...

ارسال شده در تاریخ : 08 اردیبهشت 1403 | شماره ثبت : H9429126

خوشبختی جا ماند لای چروک دستان مادر بزرگ

بین خط اخم شیرین پدر بزرگ

حاجی بابا اخم داشت، اما؛ از ته دل که نبود!

مردانگی را اینطور برایش تعریف کرده بودند.

خنده های از ته دل هم جا ماند در حوض وسط حیاط.

حالا جایش یک کله ی شیر گذاشته اند؛

خیلی هم بدقواره اس...

صدای نخراشیده ای مرا از جا پراند!!!

نگهبان آسمان خراش بود. مرا مزاحم خطاب کرد.

بغچه ی خاطراتم را چنگ زده، دست دخترک دلم را کشیدم و فریاد زدم: نفهمی نکککککن!!!

دیگر حوضی نیست تا برایت شکوفه ی لبخند بگیرم

​​​​​

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 33 نفر 37 بار خواندند
امیر عاجلو (09 /02/ 1403)   | محمد رضا درویش زاده (14 /02/ 1403)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (09 /02/ 1403)  
تعداد آرا :1


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا