《دُردانه مادر》
کاش بودی مادرم این قلب من آرام بود
زندگانی باده ای شیرین میان جام بود
کاش باغ ما خزان هرگز نمی شد مادرم
عشق تو مرهم برای قلب نا آرام بود
عشق تو آرامش قلب من دیوانه بود
شهد شیرین محبّت دائما در کام بود
کاش خورشید فروزان تو خاموشی نداشت
نور تو روشنگر هر ظلمت و هر شام بود
بعد تو مرغ دلم یک روز آرامی نداشت
تا تو بودی مادرم این مرغ وحشی رام بود
صید این دل را دگر صیّاد دورانی نکرد
با وجود عشق تو این دل اسیر دام بود
رفتی و دیگر نشد شام دل تارم سحر
بعد از آن دنیا برایم لعبتی بدنام بود
گفته هایت مادرم چون گوهری دُردانه بود
پخته بودی مادرم این کودک تو خام بود
کاش بودی قلب من آرام می شد مادرم
بودن تو مرهم زخم پُر از آلام بود
《مخلص صادق》نشد آرامشی همراه دل
بعد تو ای مادرم این دل چه نا آرام بود
چهارشنبه۱۴۰۰/۲/۲۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 10
امیر عاجلو 02 آبان 1402 08:30
لطیف و دلنشین
محمدهادی صادقی 03 آبان 1402 19:10
سپاس و درود
سیاوش دریابار 02 آبان 1402 10:00
کوچ سگها.....
بعد کوچ سگها
چهره شهر زیبا بود
سلام
شاعر فرهیخته و گرامی
صبح اولین روز ابان شما به گرمی
شعرتان زیباست
قلم سبزتان توانا
روز خوش
محمدهادی صادقی 03 آبان 1402 19:10
سپاس و درود فراوان
حشمتالله محمدی 02 آبان 1402 11:43
سلام و درود فراوان بسیار زیبا و دلنشین با حفظ قواعد شعری
محمدهادی صادقی 03 آبان 1402 19:11
سپاس و درود فراوان
سروش اسکندری 03 آبان 1402 07:38
جناب صادقی بسیار زیبا سرودید
محمدهادی صادقی 03 آبان 1402 19:11
سپاس و درود جناب اسکندری
سعید آریا 04 آبان 1402 17:38
محمدهادی صادقی 06 آبان 1402 00:07
سپاس