«نادانی»
در گلستان پُر از گل خار بودن ابلهیست
جای مرغ خوش نوا چون سار بودن ابلهیست
مرغ خوشخوان جای آن باشد میان باغ گل
جغد شومی بین این گلزار بودن ابلهیست
در پگاهی گر بتابد نور خورشید زمان
صبح روشن همچو شام تار بودن ابلهیست
گر دلی آئینه گردد نور حق تابد در آن
در چنین آئینه ای زنگار بودن ابلهیست
بر در میخانه رفتن باده نوشیدن خوش است
بعد مستی روبه مکّار بودن ابلهیست
گر سگی باشد نگهبان از برای گله ها
پیش سگ درندگی خونخوار بودن ابلهیست
مطربا سازی بزن این شادیِ دل را نگر
در شب شادیِ دل ، بیمار بودن ابلهیست
اشرفی بودی تو انسان بر فراز قلّه ها
اشرف مخلوق عالم ، خوار بودن ابلهیست
گر کند دیوانه ای ویران تمام خانه را
در چنین ویرانه ای معمار بودن ابلهیست
«مخلص صادق» نگردی سنگ راهی یک زمان
در صراط زندگی دیوار بودن ابلهیست
چهارشنبه99/9/12
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 09 بهمن 1402 11:35
درود و سلام موفق و مانا باشید
محمدهادی صادقی 09 بهمن 1402 15:25
درود و سپاس
محمود فتحی 11 بهمن 1402 19:36
سلام جغد شومی بین این گلزار بودن ابهیست هزاران احسنت
جناب استاد صادقی بزرگوار