تا به کابل بجویمت من و ز لب پروان بگویمت من ایمل حکیمی AimalHakemi
شاعر از شما تقاضای نقد دارد
.مانا باشید و شاعر
....یه قل دو قل.....کاش پیرمرد قبیلهسنگهای ریزش را می کاشتباران که که می امددرخت کوه سبز می شدوقتی میوه اش می چیدسنگ ریزه برداشت می کردسلامروز شما بخیرمهمان دفتر شعر شما بودمشیوا روان و با نشاط سروده ایدقلبا ارزوی توفیق روز افزون برایتان دارممانا باشید
سلام و درود بر شما جناب حکیمی زیبا سرودید
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 3
امیر عاجلو 15 آبان 1402 11:06
.مانا باشید و شاعر
سیاوش دریابار 15 آبان 1402 12:56
....یه قل دو قل.....
کاش پیرمرد قبیله
سنگهای ریزش را
می کاشت
باران که که می امد
درخت کوه سبز می شد
وقتی میوه اش می چید
سنگ ریزه
برداشت می کرد
سلام
روز شما بخیر
مهمان دفتر شعر شما بودم
شیوا روان و با نشاط سروده اید
قلبا ارزوی توفیق روز افزون برایتان دارم
مانا باشید
سروش اسکندری 15 آبان 1402 17:33
سلام و درود بر شما جناب حکیمی زیبا سرودید