هـنوزم عـاشق تـنهایی رفـتن زیـر بـارونم
سـکوت و مـی شکنم هـم بـغض فـریادم
تـو ایـن دنـیا کـه هیـچ عـشقی نـمیمونه
هـنوزم مـثل سـابق از تـو مـی خونم
هـنوزم بـا خـیال تـو شـب و تـا انـتها مـی رم
بـرای خـواب آرومـت سـتاره هـا رو مـی چینم
بـذار بـاور کـنم هـستی تـو ایـن رویـای بـی فردا
هـنوزم چـشم بـه راهم ، تـا بـیای از اونـور ابـرا ...
((محمد شیرین زاده))
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
علیرضا خسروی 10 دی 1394 08:51
ترانه ی زیبایی بود
لذت بردم
درود بر شما
حسن کریمی 10 دی 1394 09:04
احسنت ترانه زیبائیست موفق باشید
مسعود احمدی 10 دی 1394 16:26
درود جناب شیرین زاده
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 16:17
☆☆☆☆☆