دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

پیری

ارسال شده در تاریخ : 13 تیر 1395 | شماره ثبت : H943597

پیری
کم کم این تاب و تب عشق زسر می افتد
قافله از ره و وادی زخطر می افتد

کوچه ی عشق که سرهای رقیبان بشکست
در غم بی کسی از شوق گذر می افتد

هم به تن جامه ی احرام کند زلف سیه
هم به افسون بتان رمی جمر می افتد

تکیه بر تخت زند عقل فراموش شده
دولت عشق به یک توطئه بر می افتد

خَم شود قامت و پاییز شود گونه ی سرخ
عقرب از دامن پُر مهر قمر می افتد

لشکر دل نشود یاغی چشمان سیه
که کلاه سر و شمشیر کمر می افتد

رسم ایام چنین است که بعد از گذری
ارث شیرین پدر سوی پسر می افتد

خالی ازرهرو عاشق نشود ساحت عشق
گرچه غم بردل و خونی به جگر می افتد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 300 نفر 381 بار خواندند
مرتضی برخورداری (15 /04/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (15 /04/ 1395)   | معصومه عرفانی (15 /04/ 1395)   | علیرضا خسروی (16 /04/ 1395)   | حسین شفیعی بیدگلی (15 /05/ 1395)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :4


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا