با الهام از این بیت غزل دیوان حضرت حافظ:
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
رازداری
گفتا ای پدر رحم کن برین حال غریب
گفتش تاب آر چند روز این دهر فریب
گفتا نیست باران رحمتی تو گر بروی
جانا پس دعا کن لقای یار زود و قریب
گفتش از چه رو می کنی فغان ام ابی
مژده! زود باشد وصا̗̗ل این دخت حبیب
چون وز غاصبانت شفاعتی خدا نکند
آن ها را رها می کند به رستخیز غریب (1)
شد مسرور زهرا ز حرف شهددار رسول
هرگز تا پدر بود نکرد فاش راز حبیب(2)
وزن: مفعولن مفاعیل فاعلات مفتعلن
1- اشاره دارد به این فرمایش پیامبر اکرم (ص): ای فاطمه! اگر همه پیامبران مبعوث شده و همه فرشتگان مقرب الهی بخواهند شفاعت کنند از کسانی که با تو دشمنی کردهاند و حق تو را غصب کردهاند، خدای متعال شفاعت آنان را نمیپذیرد و هرگز آنها را از آتش دوزخ رهایی نمیبخشد. (بحار الانوار، 29/347)
2- به گواهی تاریخ، حضرت فاطمه زهرا (س) هنگام رحلت پیامبر اسلام (ص)، بسیار بی تابی می کردند. رسول خدا از احوال پریشان و چشم گریان دختر عزیزشان منقلب شدند، خواستند او را تسلی دهند اما این کار آسانی نبود ناگاه فکری به خاطر مبارکشان رسید. به دخترشان اشاره کردند که نزدیک روند. وقتی حضرت فاطمه زهرا (س) صورتشان را به نزدیک پدر بردند، آن حضرت رازی را در گوش او گفتند .حاضرین دیدند صورت حضرت فاطمه زهرا (س) برافروخته شد و در همان حال ناراحتی تبسم کردند. اطرافیان از این تبسم نا به هنگام تعجب نمودند علت آن را از حضرت پرسیدند فرمودند: تا پدرم زنده است رازش را فاش نمی کنم. اما بعد از رحلت پدر آشکار ساختند و فرمودند: پدرم به من فرمودند: تو نخستین کسی هستی که به من ملحق خواهی شد و ماندن تو پس از من به طول نمی انجامد، این خبر مرا خوشحال کرد و اندوه من بر طرف گردید. (شیخ مفید،صص173و174/بحارالانوار ،ج22،ص470/ابراهیم امینی ،پیشین،ص139)
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5