تعریف جامع و مانع شعر سروش

تعریف جامع و مانع شعر سروش

(دشواری تعریف سروش:
با توجه به این که شعر سروش، گونه ای با انعطاف پذیری زیاد و
دارای زیرگونه های بسیار است،
تعریف جامع و مانع آن،
بسیار دشوار می باشد و در تعریف آن باید دقت زیادی کرد
تا برخی ویژگی های ترجیحی سروش را با تعریف آن اشتباه نگیریم؛
مثلا این که همه یا بیش تر لَخت های غیرپایانی سروش ترجیحاً همقافیه اند، جزئی از ترجیحات سروش است اما جزئی از
تعریف این نوع شعر نیست چون ممکن است برخی سروش ها مثل سروش های بی قافیه، از این ترجیح استفاده نکنند ولی
همچنان شعر سروش باشند)

سروش:
گونه ای که در کلیت خود، جزئی از شعر پیشرو یعنی آمیخته ای از شعر سنتی و شعر نو است و این گونه (شعر سروش) به شکل پایه برای کوتاه سرایی است(و چند پایه ی آن در یک شعر، سروش پیوسته را می سازند) و لَخت یا اَبَرلَخت پایانی آن، دارای برجستگی است و این برجستگی هم از راه همانندگریزی (تفاوت با لَخت های پیشین) به دست می آید.

توضیحات بیش تر:
در مصراع(یا مصراع واره یا لَخت) های غیر پایانی سروش،
گاهی مطلبی آغاز می شود و در لَخت یا اَبَرلَخت پایانی،
ادامه می یابد و ممکن است همچنان باز بماند تا خواننده
در ذهن خودش برای آن سرانجامی در نظر بگیرد
و گاهی در لَخت های غیرپایانی سروش،
چند مطلب گنجانده می شوند که دارای
مفهوم نزدیک به هم هستند و
گاهی چند مطلب بظاهر دور از هم ولی
دارای ارتباطی کلی که
در اشتراک مهمی به یکدیگر می رسند
و در لَخت (یا اَبَرلَخت) پایانی به شکلی متمایز و برجسته،
تأیید یا رد مفاهیم مطرح شده در لَخت های پیشین
به کار می رود.
به عبارت دیگر: لَخت پایانی سروش
(و گاهی اَبَرلَخت پایانی آن که از تقسیم لَخت پایانی
ایجاد می شود و یا حتی گاهی گسترده تر
و بصورت چند لَخت بدون تقسیم است)،
گاهی تأیید و تکمیل و تثبیت کننده ی
مفهوم یا مفاهیم مطرح در لَخت های پیشین است
و گاهی به شکل غافلگیرکننده ای به رد آنها می پردازد و
برخلاف آن مفاهیم سخن می گوید و
مشخص می کند که چارچوب فکری سروش مورد نظر،
برخلاف مفاهیم ظاهری قبلی بوده است.
گاهی هم لَخت پایانی به رد کامل مفاهیم قبلی
نمی پردازد اما افق بسیار فراتری از آنها را نشان می دهد
که در نتیجه ی رسیدن از لفظ به معنا
یا از ظاهر به باطن یا... به دست می آید.
با این گونه ترفندها، شعر سروش به سمت
چند بُعدی و تفسیر پذیر شدن حرکت کرده است
و زنجیره ی مرتبط معنایی،
آن را از مرگ مؤلف نجات داده،
به سوی چندلایه ای بودن تفسیری کشانده است.

نمونه هایی میان کشوری از شعر سروش:

ایران، حامی شریبی:

از نفسهایم چشم آینه ابری تر شده

با سکوتم ، دلش غباری تر شده

مثل اینکه سنگ بود بغضم طاقتش

برای شکستن اختیاری تر شده

امید
که
بمیرد
هیچ فردایی
گل نمیدهد

(حامی شریبی)

تاجیکستان، شهاب الدین شجاع:

مادر من فرشته خصلت بود،/
پیکرش را حیا چو خلعت بود،/
مهربان بود و با محبت بود،/
بی بها ثروتی و دولت بود،/
از برم رفت و بی نوا گشتم.//

(شهاب‌الدین شجاع)

Модари ман фариштахислат буд,/
Пайкарашро ҳаё чу хилъат буд,/
Меҳрубон буду бомуҳаббат буд,/
Бебаҳо сарватеву давлат буд,/
Аз барам рафту бенаво гаштам.//

(Шаҳобуддини Шуҷоъ)

افغانستان، عبدالوارث قاسمیار:

دیوانه به زندان بلا باید برد

افتاده و افتاده ز پا باید برد

تا دو نفس سوی خدا باید برد

اسباب جنون و عشق همین است هنوز
(عبدالوارث قاسمیار)

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 109 نفر 207 بار خواندند
الیاس امیرحسنی (15 /04/ 1401)   | ندا جوکار (19 /04/ 1401)   | محمد عالمی (29 /04/ 1401)   | امیر عاجلو (27 /03/ 1402)   |

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا