- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
سمانه تیموریان (آسمان)
در26 /02/ 1394 -
Sm Hm
در26 /02/ 1394 -
منصور آفرید
در26 /02/ 1324 -
حسین نوری
در26 /02/ 1386
برای تمام بوسه هایی که مردند، تمام بوسه هایی که گم شدند، گیسو به باد خواهم داد سپیده که بدمد از این جهان خواهم رست ...
ادامه شعرپرسیدی از من زندگی چیست برایت میگویم زندگی ضرب عمر در کار است تقسیم عشق بر نان است جمع مرد با درد است تفریق کور از نور است زندگی گاه تنبیه است گاه تفریح است گاه عددیست گنگ گاه عددبست رند گاه حرفیست ک...
ادامه شعربی روح مثل یه رز یخی، تو حزب بادی شبیه ملخی آب میشم تو رابطه با هر کسی، نشون میده اون چشمات یه برزخی تو برای این و اون یه التی، تورو میبینم من میشم یه حالتی تورو میخوام واسه خودت فقط همین، دستام دار...
ادامه شعرپدر ای سرو بلند قامت عشق تو همان نماد کوشش تو همان مرد شریفی که خودش یکه و تنها بار سختی را کشد بر دوشش و بدین سان تو همان سرو رشیدی که کمر خم نکند تو همان مرد نجیبی که به کم قانع بُوَد تو چنان کوه ...
ادامه شعراز همان روز ی که دنیا بست بامن بر سر ماندن تو شرط به یقین دانستم باخته ام تو و این دنیا را ساقی مست زمان دید که مهر وفا عشق هیچ بویی نبردند از تو... سر هر کوچه ی سبز می نویسم ای مردم شهر حافظه ی اح...
ادامه شعرتقدیم به پدر حقیقی مان، امام زمان ای سفر کرده موعود بیا که دلم در پی تو در به در است جان ناقابل این چشم به راه برگ سبزی به تو، روز پدر است...
ادامه شعرآغاز داستان کجاست؟ روی هم سهم زیستن چقدر؟! شرم از کدامین پنجره سرک می کشد؛ که چاه سکوت بی انتهاست!!! ناقوس مرگ بالای سرم… آه! صبوری صبوری قامت شکسته ات را می بینم. ...
ادامه شعر☘️شاید که باتو سبز شود☘️ شاید که باتو سبز شود ☘️❣️ این زمستان سرد و بی رنگ .... شاید که آشتی کند ☘️???? این عشق با مهتاب رویت شاید که شیرین شود فنجان تلخ دوری از بیان دوستت دارم ها???? شاید که ا...
ادامه شعریک روز شال و کلاه می کنم و در پسِ کوچه های زمستان گم می شوم مرا چه به سرما مرا چه به باران مرا چه به برف می روم در زندانم داغِ داغ می سوزم...! ...
ادامه شعراز شرقی ترین ضلع من بیا تا از غربی ترین ضلع تو بمیرم از چسبنده ترم بچسب به کلمات زنانه ای که وفا را سگیده اند و حتا خواب هیچ پرنده ای را به حواسم کوک نمی زنند در خصوصی ترین رویاهایت تئوری های هیزتر...
ادامه شعرقدم می زنم مساحت ذهن را دوباره ؛دوباااااره وجب می کنم محیط را و کلافه از خطوط تکراری قدم به قدم؛ سایه می زنم حیات را دوباره می پرم از خواب و جیغ های تکراری ری ...
ادامه شعربه نام آنکه تورا آفرید تا دوستت دارم هایم چون خیابانی خالی از رهگذر چون گلی ربوده در صحرا چون مادرانی شب نشین تا سپیدار صبح بیدار می نشینند که نغمه عشق را برای فرزندانشان جاری کنند تورا نیز چون ...
ادامه شعریاد ایام گذر کرد و نمیدانستی که چه سرعت گرفت این لحظه و این چیستی کاش از گذر این زمانه نمیگریستی یا که به یاد می آوردی چگونه زیستی عمری فقط به انتظار خوشبختی زیستی تا چشم باز نمودی به یاد نیاوردی که ...
ادامه شعربرای عاشق شدن کافیست به ماه سلام کنی و به روی گل سرخ قطره ای اشک بریزی برای کبوتران دستی تکان بدهی و در میان علفزار بخوابی ناخودآگاه عاشق می شوی...
ادامه شعراز درختان خشک زمستان می ترسم رنگ به رو ندارند انگار در پی زندگی می دوند...!
ادامه شعرسوار بر ابرهای تیره کوچ می کنی از این دیار از گوشه ای چشمان غمگین ات زمستان نمناک چکه می کند اینجا بهارزیبا، با بی تو آغاز رویش دلتنگی هاست... سکینه_شهبازی ...
ادامه شعرمیان تمام غنچه های سبز کوهسارم تو بمان ای مظهر سبزینه های باغ دلم من همان نابینای زمانه تاریکی ام که تنها با دیدن روی تو در روشنی ام من همان گم شده ی مسیر توهم که با شنیدن صدایت در مسیر توهم من هما...
ادامه شعر