تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مروت خیری

تابستان هم آمد اما تو نیامدی، نکند تو همان فصل پنجم باشی که هرگز نمی آید

ادامه شعر
مروت خیری

تابستان تکثیر دلتنگی ها و آبستنِ خاطره هاست

ادامه شعر
احسان  سعیدی

دستمان را به جایی بند کن گندم سر زلفی چال گونه ای پای لبی

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

در فراسوی تند باد هوس مردان هوا برگیسوان احساس حنای سرخ می بندند عشق را در قاب هوس بر دیوار خیال می کوبند مجنون وار با صدای فرهاد فارغ از نگاه لیلی روح شیرین را به یغما می برند چه پریشان ا...

ادامه شعر
احسان  سعیدی

دوست داشتنت اشتباه بزرگیست اما اشتباه می‌کنند آن‌هایی که اشتباه نمی‌کنند

ادامه شعر
احسان  سعیدی

من با همین نگاه‌های یواشکی هم حالم خوب می‌شود حالا فکرش را بکن در شعری رخ در رخ شویم

ادامه شعر
بردیا امین افشار

مردم ، همه هستند اسباب بازی هایی که مدتی ، همه دنیا را میکنند سرگرم

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

شب است و کوله بار دلم پر شده از درد کودکان کار دخترکان گل بدست و پسران فال فروش سنگ فرش خیابان تر است ازگریه ماه، در سراب باران و زمین سرد از خسوف عشق زجه میزند مجنون شهر ما بر عروق دل، مانده است ج...

ادامه شعر
مروت خیری

مشغول است هرکس به کاری، من هم به دوست داشتنت

ادامه شعر
مینا تمدن خواه

در عبورها ماندگارترینم خیابان ِتنهایی ایستگاهی ندارد....

ادامه شعر
مروت خیری

من را دست کم نگیر من روزی تورا داشتم

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

چرا؟؟؟ بد می خوانی مرا شاید ویرگولی نیاز است از جنس تنهایی تا جملات و حس عاشقی ام را با کمی فاصله دریابی !!!!

ادامه شعر
مروت خیری

اختیاج دارم من ، به تو بیشتر از تو

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

1) چطور می توانی دستانت را در دستانم حلقه کنی لبانت را بر لبانم بدوزی ولی قلبت نزند برای نگاه من؟؟؟ 2) از این خفگی غلیظ می ترسم سکان را به بگیر رئیس کجا رفته ای!!! 3) تو که از جورو جفا می نالی...

ادامه شعر
مروت خیری

تمامِ شعر هایم یک چیز کم دارد ( او مرا دوست دارد)

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

1) پس لرزه نگاهت خانه دلم را هشت ریشتری کرده ویران ویرانم!!! 2) آنقدر لطیفی که می ترسم دست زنم بر تنت شاید بریزد گلبرگهایت و من هیچ شوم در این دنیای فانی 3) مرا بخوان من فراتر از حسم من آوازم ...

ادامه شعر
مروت خیری

چه خوشبخت است، باران در هر عشقی ، سهمی دارد

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

1) دلم را قرنطینه نگاهت می کنم تو برایم کیستی؟؟؟ عشق یا ترسی از زوال!!!! 2) دست بر چانه می زنی!!! من حل شده در احساسم معمایی نیستم که مرا دریابی!! 3) ضربان قلبم برای تو بسان کوبیدن آب در ...

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

بهار است مرا به هوسی مفروش مهمانم کن به دمنوشی از لبانت و دستانم را بگیر تا تب کند دلم ای حور سیمای باده فروش ...

ادامه شعر
مروت خیری

همه چیز را به هم دیگر پس دادیم همه چیز را، دیگر چیزی بینِ ما نمانده است جز " دوستت دارم" که آن را من دور از چشم تو هنوز نگه داشته ام ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا